روزی روزگاری در دشت سبز و زیبایی، حیوانهای زیادی زندگی میکردند. در میان آنها خرگوشی بود که فکر میکرد از همه باهوش تر و زرنگ تر است
روزی از روزها وقتی حیوانها، سرگرم بازی بودند خرگوش گفت این بازیها وقت تلف کردن است . بیایید با هم مسابقه بدهیم ، چه کسی حاضر است با من مسابقه بدهد.
لاک پشت که میدانست خرگوش خیلی مغرور و خودخواه شده است گفت من حاضرم .
از این حرف لاک پشت ، خرگوش به خنده افتاد
حیوانهایی که آنجا بودند از حرف لاک پشت خنده شان گرفت . چون میدانستند که خرگوش خیلی تند میدود و لاک پشت خیلی آهسته.
روباه به لاک پشت گفت مطمئن هستی که میتوانی با خرگوش مسابقه بدهی.
لاک پشت گفت بله مطمئن هستم.
بازدید : 379
جمعه 15 آبان 1399 زمان : 9:40